دوستاش میدارم، چرا که میشناسمش
.
دوستاش میدارم
چرا که میشناسمش
به دوستی و یگانگی
شهر
همه بیگانگی و عداوت است.
هنگامی که دستان مهربانش را به دست میگیرم
تنهاییِ غمانگیزش را در مییابم
اندوهاش
غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی
همچنان که شادی اش
طلوع همه آفتابهاست.
📒 آیدا در آینه
#احمد_شاملو
دوستاش میدارم
چرا که میشناسمش
به دوستی و یگانگی
شهر
همه بیگانگی و عداوت است.
هنگامی که دستان مهربانش را به دست میگیرم
تنهاییِ غمانگیزش را در مییابم
اندوهاش
غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی
همچنان که شادی اش
طلوع همه آفتابهاست.
📒 آیدا در آینه
#احمد_شاملو
- ۱.۴k
- ۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط